اندک سوادی که دارم

اندک سوادی که دارم

دردهایی که اززندگی میکشیم گاهی هم لذت!
اندک سوادی که دارم

اندک سوادی که دارم

دردهایی که اززندگی میکشیم گاهی هم لذت!

خدا هم عشق می کارد ...محسن علیمددی


چشم هایی لرزان
دست هایی یخ زده
هجوم سرد تاریکی
و افکاری ترک خورده
به فانوسی که می خندد
و می سوزد و می بخشد لبخندی
که می ماند میان قاب خوشبختی
گرامی لحظه ی دیدار
صبا آواز می خواند
ندایی ، گوشه ی دنجی
میان سینه ی گرمش
خدا هم عشق می کارد ...
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.