آن مردآمد /آن مرددرباران آمد / شایدبابا بود /که با دست پرآمد /
بابا آمد / اما با دستانی خالی / نان داد ؟ / نه فقط بوسه زد ،
گونه فرزند را / بوسه اش را قیمتی نبود/
بابا آمد با دلی شکسته / مادر برایش چای نریخت /به واریز یارانه مانده بود / چای را کشاورز نمیداد / قیمت خون درقوری / مادر وما دم کشیده بودیم از فقر / پخته درنداری / تخته بند است شکم پیچاپیچ .
همچون گربه های ولگرد کوچه/ تفاوتش فقط در ترحم همسایه ها بود/
اما باباترحم را تاب نمی اورد/ حتی اگربا یک شاهی در حسابش/
اری منم پدرم با دستانی خالی / گردونه روزگار/ مرا هم مسبب رنج نمود/ نتهایم دیگرشکم فرزندم را سیرنمیکند/ بعد استخلاسم / هرکه را دیدم / در دهانش زنده بادومرده باد / هیچکش ازمن نپرسید/ ای نشسته به تل خاکستر /ای چپاول شده دیروز وامروزت / ای پریشان زده پاییزی/گره نانت را میتوانی واکرد؟ / گره نان رانمیخواهم!/آنچه میبینم آینده ای تاریک / هنگامی که کسی فانوس نمیدهد /چون آنگاه همه درنور میبینند / شب پره های خون آشام را/ چه روزی؟ / چه کشکی ؟/ آیا بازوان مادر توان سابیدن دارد؟/
عمرش سابیده شد مثل همه / ای رادمرد آزاده / برسجاده مقدست کمی
مارا پناه باش/ اسمت بهانه ای شده / برای ملجمهای روزگار/ وایکاش آنها هم از رو شمشیر میبستند/ نه اینکه نام ترا پیوند زنند /نام متبرکت که تا ابد باقیست./نام توست سنگ صبور / دردمندان گرسنه را /
اینان حتی شبانه نان یتیمان را بر در/ خاصه خویش میبرند/
نان را با اشک یتیم میخورند/ تا گلویشان نگیرد/ فربه با گردنهای کلفت /اجازه شادی ترا برای عزای خردکی نمیدهند / بابای همه ما / شیعه شما هستیم / اما شیهه و فغانمان / به بلندای عرش / نای تاختن / نای یافتن / نای بافتن خیال را هم نداریم/ چه بگویم که ناگفتنم بهتر است/ خواستم شعر بگویم /به حق که شعرم نمیآید /ازصدای گشنگی شکم فرزندم /آهنگی ساختم شعرش از نداری/با سازی مخالف /اما هرگزسیرنشدم/ نگاه کن تو سرزمین مادری / روزا ابری میشن وخاکستری / قصه نیست حقیقته که میکشه / خون تاریخ مارو جادوگری/ کجاست خاک کوزه گری / دوباره گل شود/ شاید که دوباره از نو بسازیم / طرحی نودراندازیم / بعد با شادمانی بی گرسنگی /بگوییم روز پدرمبارک / اشک پدران را نبینیم وضجه مادران را.