اندک سوادی که دارم

اندک سوادی که دارم

دردهایی که اززندگی میکشیم گاهی هم لذت!
اندک سوادی که دارم

اندک سوادی که دارم

دردهایی که اززندگی میکشیم گاهی هم لذت!

آرمین عزیز از کیپ

وقتی چشامون وا شد از زندگی سیر شدیمنفهمیدیم چی شد توی جوونیمون پیر شدیم گفتن چپ میزنیی منحرفی بی اعتقادیاما کی شما به سوال های من جواب دادین ما از وقتی چشارو وا کردیم که جنگ بودتو دست بابا به جای قلم تفنگ بود همیشه یه پای زندگی واسه ما لنگ بودهمیشه جواب اعتراضمون که سنگ بود فقط واسه یه بار بذار من بگم قصه رو من و تو هر دو تا میشناسیم درد وریشه رو واسه یه بار هم بذار فکرکنم که آدمم تصور کنم تو یه جامعه ی سالمم بذار یادم بره بیست سال تو سری خوردم که یه تفاله ی بی ارزشم بذار فکر کنم بذار یه لحظه چشامو ببندم رو خواهرمرو گریه ی شبونه و بغض مادرم بذار چشامو ببندمو بگم خوشبختم که بی آینده نیستم و به فردا چشم دوختم تو تو دلت میخندی اگه تو ناز و نعمتیآخه زندگی واسه ما یه چیز دیگهاست لعنتی واسه ما لحظه هایی تو خواب که رفتهگریه ی سرخ اون چشایی که خون گرفته واسه ما این زندگی نیست مثل جون کندنه مثل تو صبح زنده شدن و شب مردنه مثل یه مامور با چک های برگشتی و دست و پا زدن توی فقر و بدبختی و مثل این که دامنتو رو سرت بگیری و آبروت بره تو محلتو بخوای بمیری و باید خودت رو بفروشی هر جوری پول میخوایتو سرتم اگه میزنن صدات در نمیاد یه زندگی قسطی آخر ماه اجاره خونهانسجام ملی اسلامی زیر سقف ویرونه به هر کی هرچی که گفتم کسی که چیزی نگفت طرف ما همیشه یه شبه یه شب مخوف طرف مامرگ هم تاوون داره طرف ماهمه پیادن یه عده سواره طرف ماکلکسیون بد بختیه طرف ماهمه چی واسه ما بی معنیه طرف ما فاحشه یه زن خونه داره جز این راه واسه شام شبش چاره نداره طرف ما معرفت لب خیابونا ولهاین که شرم نکنی از خودت خیلی مشکله جایی که معنی آدم همیشه زیر سواله مثل یه انسان زندگی کردن تقریبا محاله یه بار سنگین اینجا از صبح تا شب رو دوشته فقط صدای وحشت و خفقان تو گوشته طرف ما جانی تو دانشگاه درس میخونه طرف ما عج...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.