اندک سوادی که دارم

اندک سوادی که دارم

دردهایی که اززندگی میکشیم گاهی هم لذت!
اندک سوادی که دارم

اندک سوادی که دارم

دردهایی که اززندگی میکشیم گاهی هم لذت!

غزلی زیبا از شاعرودوست گرامیم محمدنجفی نوکاشتی

مهربانی های تو جایی به پایان میرسد
از همان جایی که رویایی به پایان میرسد
کودکی در چشمهایم اشک را سر میکشد
مثل آن وقتی که لالایی به پایان میرسد
بی محابا میروی از لحظه هایم،اینچنین
ماجرای ما به زیبایی به پایان میرسد!
در کنار طعم شب هایی که قلبم با تو بود
روزهای زشت رسوایی به پایان میرسد
اتفاقا لابه لای خاطرات غم زده
یک نفر، شاید... و دنیایی به پایان میرسد
آخر این شعر شاید آشنا باشد ولی
شاعری در بغض و تنهایی به پایان میرسد


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.