سلام به همه دختر پسرای افغان وفراراتر به همه فارسی زبانان امروز می خواستم در مورد یک موضوع که اکثر نوجوانان یا جوانان افغان با آن روبه رو هستند بنویسم امروز شاهد فعالیت سومین نسل مهاجر افغان در کشور ایران هستیم برخلاف نسل اول و دوم نسل سوم هیچ دیدی حقیقی از زادگاه پدری خود ندارد اکثر آنها در ایران به دنیا امدند وخانواده شان سال ها است که ساکن آنجا هستند می توان راحتی گفت که انها ایرانی هستند شاید بعضی از آنها خوش شان نیانید که من آنها را مانند یک ایرانی ببینم ولی خوب وقتی فردی روی خاکی به دنیا می اید در آنجا رشد می کند خود را به فرهنگ آداب رسوم وبق می دهد یا این که وبق می خورد چون انتخاب دیگری ندارد وقتی کودک هستیم وباهم یک توپ را شوت می کنیم یک زبان را حرف می زنیم سر یک کلاسیم یک کتاب را می خوانیم یک جور می نویسیم بعضی وقت ها آروزهای مان را از یک خدا می خواهیم وخیلی چیزها دیگه ؛ در آن لحظه مخ مان نمیکشه که خیلی اختلاف های دیگر وجود داردکه از هم زبان بودن هم کلاسی بودن هم توپی بودن یک انسان بودن یک خدا داشتن وغیره وغیره وجود دارد واین نداشتن خون اصیل است. بین سال های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۹ نزدیک به یک میلیارد از انسانها بروی این کرده خاکی جابجا شده اند مهاجرت چیزی تازه نیست این فرآیند از ابتدای خلقت بشر وجود داشته وسالیان سال وجود خواهد داشت این فرآیند باعث می شودتا تبادلات فرهنگی اقتصادی و سیاسی وبین ملت ها ادامه یابد البته نوع مهاجرت ها گوناگون است ونمی توان تمامی آنها را به یک روش مقایسه کرد طبق قوانین بین المللی تمام مهاجرین که داری یک مدرک اقامتی هستند دارای تمام حقوق شهروندی آن کشور می باشند از جمله ـ حق مدرسه رفتن برای تمام کودکان ـ حق داشتن پاسپورت برای مسافرت ـ حق داشتن امنیت وبیمه اجتماعی و غیره..... این در حالی است که افغان های ایران هیچ گونه حق شهروندی ندارند ،حتی خانواده های که بیش از ۳۰ سال است که در آنجا مقیم هستند تا کنون همانند آوره جنگی سی سال پیش به حساب می آیند؛ آنها حتی حق خرید یک سیم کارت اعتباری را هم به نام خود ندارند شاید بگید که خوب در ایران مهاجر افغان خیلی زیاد است ولی من می گم که نه چون افغان های که در پاکستان هستند تعدادشان خیلی بیشتر از این های است که در ایران اند ولی تقریبا نیمی از آنان مورد طبیعی سازی ملیت قرار گرفته اند حالا چرا در ایران که کشور است مدعی رعایت حقوق انسانی و تمام مهاجرین مدتی طولانی است که در خاک آن کشور زندگی می کنند این کارصورت نمی گیرد جای سوال باقی است؟ قبل از سال ۱۳۸۵ از میان هزاران دانشجو که به دشواری بسیار وارد دانشگاهای ایران شده بودند فقط یک نفر موفق به دریافت مدرک فوق تخصصی از دانشگاه مشهد شده بود نه این که بگیم که خوب مغز نداردند نه!نه ! این طور نیست چون اکثر دانش آموزان افغان داری انگیزه بالای برای دنبال کردن تحصیل خود دارند وهمیشه بهترین نمرات را در مدارس کسب می کنند گرچه می دانند که به یک بن بست تحصیلی بعد از دیپلم متوسطه بر خواهند خورد
در هر حال از نظر شخصی من بهتر بود شرایط زندگی را برای افغان ها در ایران آسان تر می کردند چون که تمامی آنها داری یک زبان یک دین یک فرهنگ می باشندومطمئنن پیشرفت های زیادی در آ ینده نزدیک بین دو ملت حاصل می شود این ثابت شده که بعضی مشکلات اقتصادی از جمله بیکاری برای برخی از قشر های جامعه ناشی از چیزی دیگری است نه از وجود افغانها در ایران گرچه تمام کوفت بلا ها آخرش به پای آنها ختم می شود این را از تمام رسانه های ایران می توان به راحتی مشاهده کرد خلاصه آدم بسته را سیلی زدن برای هیچ جز بی شرف ترین کار هاست آدم می تواند انجام دهد پیداست که وضعیت در افغانستان رو به بهبودی می رود گرچه هنوز مشکلات زیادی در راه است ولی قرن بیست ویک شروع بدی برای این خاک نداشته امید وارم که نسل سوم افغان ها در ایران ویا همان ایرانی های بی کارت ملی خاطرات بدی از زادگاه خودشان در سر نخواهند برد می بخشید که طولانی و بی در پیکر بود ولی خوب یک نفر باید فریاد بزنه!مگه نه همه نظر ها نمایش داده خواهد شده
موضوعات مرتبط: روزی روزگاری در ایران، سیاسی [ یکشنبه شانزدهم آبان 1389 ] [ 11:1 ] [ سمیر ]
|