بودنت را دوست دارم وقتی پنجه در کمرم حلقه مے کنی و به آغوشت سفت مرا مے فشارے و وادارم مے کنے که به هیچ کس فکر نکنم جـــــــز تــــــو ... !
شراب هم … به مستی ام حسادت می کند… آنگاه که خمار یک لحظه… دیدن تو می شوم…