اندک سوادی که دارم

اندک سوادی که دارم

دردهایی که اززندگی میکشیم گاهی هم لذت!
اندک سوادی که دارم

اندک سوادی که دارم

دردهایی که اززندگی میکشیم گاهی هم لذت!

جزیره قشم هفته نامه همزیستی(یک نفس عمیق پرازویروس!

حضورشماعرض کنم باوجودجمع آوری زباله های شهری ازخیابانهاومحله های قشم درساعت 21هرشب،که گاهی به دم ظهروبرخی اوقات به بعدازنیمه شب موکول می شود،شاهدمزین شدن اکثرمعابرعمومی به زباله هستیم.!

 

متاسفانه هیچ یک ازارگانهای مربوط ،ازشهرداری تابهداشت ومحیط زیست وحتا ساکنین که بایدتفکیک زباله ها رادردستورکارخودقراردهند،دراندیشه پس آبهای زباله ها که به روی آسفالت جا خوش می کنند وتاچندروزبوی نامطبوع آنها شامه راآزارمی دهدوبعدازخشک شدن باتوجه به هوای گرم وگردوغبار به تدریج درگلو،ریه های ماوکودکانمان می نشیند،نیستند.

این آبهای رنگی چه بسا،سرمنشا بسیاری ازامراض مختلف باشد!حال بماندبرای گربه ها وجانوران شب گرد،ضیافت شاهانه راه می اندازد تا حدی که ازدیدن ما نمی هراسندکه هیچ،انگارنه انگاراشرف مخلوقات هستیم وحتی به دمبشان هم ماروحساب نمیکنند(البته اگردمبشان رانبریده باشند)

نمونه مبرهن وآشکاراین کم کاری رامی توانیدجلوی مجتمع پاسارگاد(واقع درمیدان گلها)مشاهده کنید که بوی نامطبوع آن تاسمت دیگرخیابان هم نفوذمی کند.!تراوش آنها همیشه بروی آسفات نقاشی بدی می کشدوبوی رنگ امیزی آن شبهاکه هوا شرجی است تا ناکجاآبادمی آید.

چهره شهری گردشگری نبایداینگونه باشد.سطل های زباله تفکیک ندارند یااگردارند بسیارولنگاروبدون اندیشه بحال خودرها شده اند راستش دراین هوای گرم کسی زحمت تفکیک به خودنمی دهد مگردغدغه شهری تمیزراداشته باشد.

          

بازارقدیم هم که بماند ،مکان مناسب جلسه مبارزاتی موشها برای فراری دادن گربه ها وگاهی آدمها ازدرون منازل مسکونی ست.

نمی دانم دراین تابستان داغ آیا میتوانیم شبها یک نفس عمیق ازاعماق وجودمان بکشیم برای رفع خستگی روزانه،یابایدبدانیم شش های ما جای امنی برای انواع ویروسها خواهد شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.