اندک سوادی که دارم

اندک سوادی که دارم

دردهایی که اززندگی میکشیم گاهی هم لذت!
اندک سوادی که دارم

اندک سوادی که دارم

دردهایی که اززندگی میکشیم گاهی هم لذت!

خشم کوچه ها

زچشمه زلال چشم غم خلیده اش

تراوش مدام انتظارجانگدازرا

چشیده ام

زنازوخنده ونگاه کودک لمیده دربرش

نشانه نیازنوگیاه ترد را

به گرمی ونوازش

همیشه دلشین باغبان چاره ساز

دیده ام

دریغ وسالهاست

که باغبان نوگیاه ناشکفته را

حصین حصارهای کرکسان زندگی ستیز

به جرم نابرابری کشی به برگرفته اند

کجاست خشم رهگشای کوچه ها؟

که این تبارناخجسته قرون دور

گه عروج میر وآدمی به کهکشان

به ضرب تیغ وتازیانه شان

رواج قصه های کهنه راز سر گرفته اند

کجاست خشم نوگرای کوچه ها؟               تامران هامون

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.