شالیزار سیرابم
وکویرسرسبزم
سوارابربودند
وکوچه نظیف وخندانم نیز
وقتی بادوحشی
میبردشان به سمت ناکجا
چشمانم به پیراهنم وصل شد
پیرهن خیسم را
به میخهای شب آویختم
وسالهاست که خیس است.
1390 تامران