اندک سوادی که دارم

اندک سوادی که دارم

دردهایی که اززندگی میکشیم گاهی هم لذت!
اندک سوادی که دارم

اندک سوادی که دارم

دردهایی که اززندگی میکشیم گاهی هم لذت!

پرونده عجیب بنده

خدمت شما عرض کنم بنده سال1385ازیه پل روگذرباموبایل سقوط کردم به آسفات زیرگذریقین کنید پهن شدم چون جان پناه نداشت خدامن و زنده نگه داشت ولطفش بی پایان ولی آسیبی به دستم واردشدکه برای یک نوازنده یه فاجعه ست چه برسه به من

بعد کم کاری درحد شلمان وکیلم وبی مهری پزشک قانونی چون طرف حسابم دولت بود ویه پیمانکارازجنس همان پرتقال فروش خودمون که باید یافت .امسال بعدازدردسرهای فراوان (خلاصه میکنم داستانش زیاده)

آقای فداکار(که اسمش هیچ ربطی به شخصیتش ندارد)پیمانکارپروژه آنزمان را پیداکردیم وکیل دیگرم تلاش فراوان و3کارشناس مجدد وهوچی بازیهای پیمانکاروقت بازدید ازمحل وعکس شاپ شده اش و.....جالب است حکم سال 1386 این پرونده حقوقی که همه چیزش مشخص بود بطورکل درحال مالیده شدن است آنهم با کمی دست بجیب کردن پیمانکار نمیدانم تا کی بایدبه مچ دستم نگاه کنم وآه بکشم وهم شکرکنم که هنوزسازمیزنم اما زندگی شش ماه دربستر بدون خوردن غذای جامدی وبیمارستان وعقب ماندن زندگی وفرزندو...

منظورم این است اگر پول دارید دراین ملک پیروزید وگرنه باید سماق بمکید که هیچ حق هم خبری نیست.د.وستان وکیل بنده که همه خبره هستند هشداردادندکه مساله پول است

ببخشید کمی پریشان نوشتم اخه با موبایل کانکت شدم ونتونستم بخونم چی گفتم فقط بدونید اگرازدولت دیه بخوای خونت پای خودته .

امیدوارم برعکس من که امسال نتوانستم خوب براسب سوارشوم شما سالتون رو خوب اغاز وبه نیکی به پایان برسانید.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.