اندک سوادی که دارم

اندک سوادی که دارم

دردهایی که اززندگی میکشیم گاهی هم لذت!
اندک سوادی که دارم

اندک سوادی که دارم

دردهایی که اززندگی میکشیم گاهی هم لذت!

درتکیه نشسته ام وزانوانم در بغل

نگاه میکنم شیعیانت را یا حسین (ع)

الحق ، این مریدان همیشگی

دررگشان خون محبت تودارند یا حسین

اما فراتی فاصله ست بین

دیدن وانچیز که عرض میکنم یا حسین

دلم گرفته ست که این هیاهوی شیشه ای

بیش از برای خود ستایست یا حسین

خسته ام از مرثیه های بی معنی

شورش وخلق عالم وماتمم آرزوست یا حسین

رمقی ندارم برای عزای تو...

همنوا با این مردم رنگ شده شوم یا حسین

بیرون که رفته ام درون کوچه ها

مصیبتها دراین ماه بینم یا حسین

موهای نیزه ای وچهره های رنگارنگ

خاکم بسر،برایشان بهانه ای یا حسین

مادر گرسنه وطفلی غنوده در برش

این رسم زمانه جفا کاراست یا حسین

دلگیرم ازیزیدان روزگار

هوس سر بریدن وگناه در سرم یا حسین

غمینم که برای تو دست به سینه نبرده ام

دستان کوتاه ارزشی ندارند یا حسین

دیده ام بارانی ست برای نبودنت

دلم خون اما بودنت هم چاره نیست یا حسین

خوراک واطعام میدهند برای همه

امام من اینجا همه گرسنه اند یا حسین

تبار پاکان که رگ گردنشان نام توست

جزخون دل وفریاد نتوانند یا حسین

قلیل مردمی که درون این صفند

این دو ماه نه بل ده روز عزادارند یا حسین

گیرم من بی اعتقاد وبی ریشه اما ترا

هرگز به ناچار دردلم جا نداده ام یا حسین

اینها چرا دو روز ترا یاد میکنند؟

به جدت قسم شصت روزشان هم اجباراست یا حسین

کنون دلی سیه زدست مردمان دارم

زبانم الکن است از گفتن دیده هایم یا حسین

حاجتی زتو مرا بس که منت بنه

نظاره کن سرگشتگان عاشورا را یا حسین

ترسم زخشم تو که لب فرو بستم

اخر چه میشود این گمشدگان صحرارا یا حسین

امام دلیر وشجاع وآزاده ام

بگذار دهانم بسته بماند یا حسین (ع)

محرم  1391 تامران

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.